معنی فارسی fanion
B1فانیون، پرچم یا علامتی که برای اشاره به چیزی استفاده میشود.
A flag or marker used for signaling purposes.
- NOUN
example
معنی(example):
فانیون در باد در رویداد به اهتزاز درآمد.
مثال:
The fanion waved in the wind at the event.
معنی(example):
آنها از فانیون برای علامت دادن به موقعیت خود استفاده کردند.
مثال:
They used a fanion to signal their position.
معنی فارسی کلمه fanion
:فانیون، پرچم یا علامتی که برای اشاره به چیزی استفاده میشود.