معنی فارسی fanioned
B1فانیون شده، به حالتی اشاره دارد که چیزی برجسته یا واضح شده باشد.
Describes something that has been marked or highlighted for clarity.
- VERB
example
معنی(example):
مدرک برای وضوح فانیون شده بود.
مثال:
The document was fanioned for clarity.
معنی(example):
او بخشهای گزارش را فانیون کرد.
مثال:
He fanioned the sections of the report.
معنی فارسی کلمه fanioned
:فانیون شده، به حالتی اشاره دارد که چیزی برجسته یا واضح شده باشد.