معنی فارسی fankled

B1

فندق شدن به معنای آسیب یا تنش در ناحیه قوزک پا به دلیل فعالیت زیاد است.

To be in a state of discomfort or injury in the ankles due to overuse.

verb
معنی(verb):

To tangle or entangle.

adjective
معنی(adjective):

Tangled.

example
معنی(example):

او بعد از دویدن بیش از حد بدون کشش، احساس فندق شدند.

مثال:

He felt fankled after running for too long without stretching.

معنی(example):

او در طول ماراتن به دلیل کفش‌های نامناسب خود فندق شد.

مثال:

She got fankled during the marathon due to her improper shoes.

معنی فارسی کلمه fankled

: معنی fankled به فارسی

فندق شدن به معنای آسیب یا تنش در ناحیه قوزک پا به دلیل فعالیت زیاد است.