معنی فارسی far-ranging

B2

دارای دایره تأثیر گسترده؛ می‌تواند بر جنبه‌های مختلف تأثیر بگذارد.

Covering a wide range; extensive.

example
معنی(example):

عواقب دوربرد تغییرات اقلیمی نگرانی‌برانگیز است.

مثال:

The far-ranging impacts of climate change are concerning.

معنی(example):

او یک بحث وسیع درباره اقتصاد جهانی انجام داد.

مثال:

She conducted a far-ranging discussion on global economics.

معنی فارسی کلمه far-ranging

: معنی far-ranging به فارسی

دارای دایره تأثیر گسترده؛ می‌تواند بر جنبه‌های مختلف تأثیر بگذارد.