معنی فارسی faradays
B1فارادی به نوعی اشاره به مایکل فارادی، دانشمند انگلیسی دارد که در زمینههای الکتریسیته و مغناطیس کارهای مهمی انجام داد.
Refers to the English scientist Michael Faraday, known for his contributions to the study of electromagnetism.
- noun
noun
معنی(noun):
The quantity of electricity required to deposit or liberate 1 gram equivalent weight of a substance during electrolysis; approximately −96,487 coulombs.
example
معنی(example):
مایکل فارادی یک دانشمند معروف بود.
مثال:
Michael Faraday was a famous scientist.
معنی(example):
کارهای فارادی پایهگذار الکترومغناطیس بود.
مثال:
Faradays work laid the foundation for electromagnetism.
معنی فارسی کلمه faradays
:
فارادی به نوعی اشاره به مایکل فارادی، دانشمند انگلیسی دارد که در زمینههای الکتریسیته و مغناطیس کارهای مهمی انجام داد.