معنی فارسی farasula

B1

فرسولا، موجودی افسانه‌ای که به عنوان یک فرشته یا راهنما در داستان‌ها ظاهر می‌شود.

A mythical creature often depicted as an angelic guide or helper.

example
معنی(example):

فرسولا به دهقانان در کشت محصولاتشان کمک کرد.

مثال:

The farasula helped the villagers with their crops.

معنی(example):

در افسانه‌ها، فرسولا به خاطر حکمتش معروف است.

مثال:

In folklore, the farasula is known for its wisdom.

معنی فارسی کلمه farasula

:

فرسولا، موجودی افسانه‌ای که به عنوان یک فرشته یا راهنما در داستان‌ها ظاهر می‌شود.