معنی فارسی farcied

B1

فارسید به معنای چیزی است که به طور مضحکی فعل یا واقع شده است.

Made ridiculous or absurd; exaggerated.

example
معنی(example):

طرح مضحک نمایش تماشاگران را گیج کرد.

مثال:

The farcied plot of the play confused the audience.

معنی(example):

بسیاری پایان مضحک را نامناسب دانستند.

مثال:

Many found the farcied ending unsatisfactory.

معنی فارسی کلمه farcied

:

فارسید به معنای چیزی است که به طور مضحکی فعل یا واقع شده است.