معنی فارسی farer

B1

مسافر به کسی اطلاق می‌شود که سفر می‌کند.

A person who travels, especially a traveler.

example
معنی(example):

مسافر از شهری به شهر دیگر با اتوبوس سفر کرد.

مثال:

The farer traveled from city to city by bus.

معنی(example):

به عنوان یک مسافر، او از کشف فرهنگ‌های جدید لذت می‌برد.

مثال:

As a farer, he enjoyed exploring new cultures.

معنی فارسی کلمه farer

:

مسافر به کسی اطلاق می‌شود که سفر می‌کند.