معنی فارسی farewelling
B1وداع گفتن، مراسم یا فعالیتی که در آن به کسی که میرود خداحافظی میکنند.
The act of saying goodbye.
- verb
verb
معنی(verb):
To bid farewell or say goodbye.
example
معنی(example):
مهمانی وداع یک مناسبت زیبا بود.
مثال:
The farewell party was a lovely occasion.
معنی(example):
آنها در حال وداع با همکارشان هستند که در حال نقل مکان است.
مثال:
They are farewelling their colleague who is moving away.
معنی فارسی کلمه farewelling
:
وداع گفتن، مراسم یا فعالیتی که در آن به کسی که میرود خداحافظی میکنند.