معنی فارسی fargood

B1

یک عمل یا تصمیم خوب که به دیگران یا جامعه کمک می‌کند.

A good deed or decision that positively impacts others or the community.

example
معنی(example):

تصمیم او برای کمک یک حرکت خوب برای جامعه بود.

مثال:

His decision to help was a fargood move for the community.

معنی(example):

انجام کارهای خوب می‌تواند دیگران را شاد کند.

مثال:

Doing fargood acts can uplift others.

معنی فارسی کلمه fargood

: معنی fargood به فارسی

یک عمل یا تصمیم خوب که به دیگران یا جامعه کمک می‌کند.