معنی فارسی farm gate
B1دروازهای که به مزرعه منتهی میشود و معمولاً به عنوان ورودی آن استفاده میشود.
The gate at the entrance of a farm.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها یک تابلو در کنار دروازه مزرعه گذاشتند تا مشتریان را جذب کنند.
مثال:
They put a sign by the farm gate to attract customers.
معنی(example):
دروازه مزرعه رنگ قرمز و سفیدی داشت.
مثال:
The farm gate was painted red and white.
معنی فارسی کلمه farm gate
:
دروازهای که به مزرعه منتهی میشود و معمولاً به عنوان ورودی آن استفاده میشود.