معنی فارسی farmhand

A2

شخصی که در مزرعه کار می‌کند و به کشاورز در انجام کارهای روزمره کمک می‌کند.

A person employed to help on a farm.

noun
معنی(noun):

A person who works on a farm.

معنی(noun):

A player in the minor leagues.

example
معنی(example):

کارگر مزرعه به کارهای صبحگاهی کمک کرد.

مثال:

The farmhand helped with the morning chores.

معنی(example):

یک کارگر مزرعه معمولاً به کشاورز در کارهای مختلف کمک می‌کند.

مثال:

A farmhand often assists the farmer in various tasks.

معنی فارسی کلمه farmhand

: معنی farmhand به فارسی

شخصی که در مزرعه کار می‌کند و به کشاورز در انجام کارهای روزمره کمک می‌کند.