معنی فارسی farm produce
B1محصولات غذایی که در مزرعهها تولید میشوند و به فروش میرسند.
Food products that are produced on farms and sold.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز محصولات تازهی مزرعه را در بازار میفروشد.
مثال:
The farmer sells fresh farm produce at the market.
معنی(example):
ما مقداری محصولات کشاورزی ارگانیک از فروشگاه محلی خریدیم.
مثال:
We bought some organic farm produce from the local store.
معنی فارسی کلمه farm produce
:
محصولات غذایی که در مزرعهها تولید میشوند و به فروش میرسند.