معنی فارسی farmland

A2 /ˈfɑːɹmlænd/

زمین‌هایی که برای کشت و زراعت استفاده می‌شود و به طور کلی به اراضی کشاورزی اطلاق می‌شود.

Land used for agriculture and farming, generally referred to as agricultural land.

noun
معنی(noun):

Land that is suitable for farming and agricultural production.

example
معنی(example):

زمین‌های زراعی در بهار سرسبز و شاداب بودند.

مثال:

The farmland was lush and green in the spring.

معنی(example):

توسعه‌دهندگان می‌خواهند زمین‌های زراعی را بخرند تا خانه‌های جدید بسازند.

مثال:

Developers want to buy the farmland to build new houses.

معنی فارسی کلمه farmland

: معنی farmland به فارسی

زمین‌هایی که برای کشت و زراعت استفاده می‌شود و به طور کلی به اراضی کشاورزی اطلاق می‌شود.