معنی فارسی farriery

B2

فارریری، به معنای هنر و علم ساخت و نصب نعل اسب.

The craft of shoeing horses and maintaining their hooves.

example
معنی(example):

او فارریری را مطالعه کرد تا یک آهنگر ماهر شود.

مثال:

He studied farriery to become a skilled blacksmith.

معنی(example):

فارریری یک حرفه مهم در مناطق روستایی است.

مثال:

Farriery is an important trade in rural areas.

معنی فارسی کلمه farriery

:

فارریری، به معنای هنر و علم ساخت و نصب نعل اسب.