معنی فارسی farrel
B2فرل، به معنای نوعی بیان یا روایت که به داستان جاذبه و معنا میبخشد.
A captivating narrative style that enhances storytelling.
- NOUN
example
معنی(example):
فرل کتاب بسیار جذاب بود.
مثال:
The farrel of the book was quite captivating.
معنی(example):
من از فرل لذت بردم، این به داستان عمق بیشتری بخشید.
مثال:
I enjoyed the farrel, it added depth to the story.
معنی فارسی کلمه farrel
:
فرل، به معنای نوعی بیان یا روایت که به داستان جاذبه و معنا میبخشد.