معنی فارسی farth

B1

عمق زمین، به ویژه در دریاها یا رودخانه‌ها، که می‌تواند بر ویژگی‌های زیست محیطی تأثیر بگذارد.

Depth, particularly of land or water bodies.

example
معنی(example):

عمق زمین معمولاً با ارتفاع آن تعیین می‌شود.

مثال:

The farth of the land is often determined by its elevation.

معنی(example):

آنها درباره عمق رودخانه و بستر آن کنجکاو بودند.

مثال:

They wondered about the farth of the river and its banks.

معنی فارسی کلمه farth

:

عمق زمین، به ویژه در دریاها یا رودخانه‌ها، که می‌تواند بر ویژگی‌های زیست محیطی تأثیر بگذارد.