معنی فارسی fasciolar

B2

فاسیولار، به ساختارها و مسیرهایی اشاره دارد که به فاسیولا مربوط می‌شود.

Related to or resembling fasciola; pertaining to the structures associated with this genus.

example
معنی(example):

مجاری فاسیولار برای عملکرد کبد ضروری است.

مثال:

The fasciolar duct is essential for liver function.

معنی(example):

آنها سیستم فاسیولار را به‌طور دقیق بررسی کردند.

مثال:

They studied the fasciolar system in detail.

معنی فارسی کلمه fasciolar

: معنی fasciolar به فارسی

فاسیولار، به ساختارها و مسیرهایی اشاره دارد که به فاسیولا مربوط می‌شود.