معنی فارسی fascioliasis

C1

بیماری ناشی از عفونت کرم‌های کبدی که می‌تواند اثرات زیانباری بر سلامتی بگذارد.

A parasitic infection caused by the liver fluke, which can cause various health issues.

noun
معنی(noun):

Infestation with liver flukes (of genus Fasciola)

example
معنی(example):

فسکیولازیس یک بیماری است که به‌وسیله کرم‌های کبدی ایجاد می‌شود.

مثال:

Fascioliasis is a condition caused by liver flukes.

معنی(example):

پزشک توضیح داد که فسکیولازیس می‌تواند به مشکلات جدی کبدی منجر شود.

مثال:

The doctor explained that fascioliasis can lead to serious liver problems.

معنی فارسی کلمه fascioliasis

: معنی fascioliasis به فارسی

بیماری ناشی از عفونت کرم‌های کبدی که می‌تواند اثرات زیانباری بر سلامتی بگذارد.