معنی فارسی fasciotomy

C1

فاسیوتومی، عملی جراحی برای ایجاد شکاف در فاسیا به منظور کاهش فشار و تسهیل جریان خون.

A surgical procedure that involves cutting open the fascia to relieve pressure.

example
معنی(example):

یک فاسیوتومی برای کاهش فشار در فاسیا انجام می‌شود.

مثال:

A fasciotomy is performed to relieve pressure in the fascia.

معنی(example):

پزشکان ممکن است در موارد سندرم compartment فاسیوتومی را پیشنهاد کنند.

مثال:

Doctors may recommend a fasciotomy in cases of compartment syndrome.

معنی فارسی کلمه fasciotomy

:

فاسیوتومی، عملی جراحی برای ایجاد شکاف در فاسیا به منظور کاهش فشار و تسهیل جریان خون.