معنی فارسی fatefully
B2به طرز ناگواری، به نوعی که از پیش تعیین شده یا بدون اراده فرد باشد.
In a way that suggests a predetermined outcome.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز ناگواری مسیر اشتباهی را در حرفهاش انتخاب کرد.
مثال:
She fatefully chose the wrong path in her career.
معنی(example):
این رویداد به طرز ناگواری در همان زمان اتفاق افتاد.
مثال:
The event was fatefully timed to happen at the same moment.
معنی فارسی کلمه fatefully
:به طرز ناگواری، به نوعی که از پیش تعیین شده یا بدون اراده فرد باشد.