معنی فارسی father confessor

B1

اعتراف‌گیر پدرگونه، کشیشی که می‌توان به او اعتراف کرد و او به عنوان راهنما عمل می‌کند.

A priest who hears confessions and provides spiritual guidance.

example
معنی(example):

کشیش به عنوان یک اعتراف‌گیر پدرگونه عمل می‌کرد و به پارسیانش گوش می‌داد.

مثال:

The priest acted as a father confessor, listening to his parishioners.

معنی(example):

او احساس راحتی می‌کرد که رازهایش را با اعتراف‌گیر پدرگونه‌اش به اشتراک بگذارد.

مثال:

She felt comfortable sharing her secrets with her father confessor.

معنی فارسی کلمه father confessor

: معنی father confessor به فارسی

اعتراف‌گیر پدرگونه، کشیشی که می‌توان به او اعتراف کرد و او به عنوان راهنما عمل می‌کند.