معنی فارسی fatherhood

B2 /ˈfɑ.ðɚˌhʊd/

مفهوم و وضعیت پدر بودن، دربرگیرنده مسئولیت‌ها و تجارب مرتبط با تربیت فرزندان.

The state or experience of being a father.

noun
معنی(noun):

The state of being a father.

example
معنی(example):

پدر بودن به او درس‌های باارزشی در زندگی آموخته است.

مثال:

Fatherhood has taught him many valuable life lessons.

معنی(example):

او پدر بودن را با شادی و مسئولیت پذیرفت.

مثال:

He embraced fatherhood with joy and responsibility.

معنی فارسی کلمه fatherhood

: معنی fatherhood به فارسی

مفهوم و وضعیت پدر بودن، دربرگیرنده مسئولیت‌ها و تجارب مرتبط با تربیت فرزندان.