معنی فارسی faticableness

B1

به معنای کیفیت یا حالتی است که باعث خستگی یا آزار می‌شود.

The quality of being burdensome or tiring.

example
معنی(example):

فاتی‌کابلیسی به کیفیت خسته‌کننده بودن اشاره دارد.

مثال:

Faticableness refers to the quality of being wearisome.

معنی(example):

خسته‌کنندگی خواسته‌های او کلافه کننده بود.

مثال:

The faticableness of his demands was exhausting.

معنی فارسی کلمه faticableness

:

به معنای کیفیت یا حالتی است که باعث خستگی یا آزار می‌شود.