معنی فارسی fatiguability
B1خستگیپذیری، قابلیت فرد برای احساس خستگی در اثر فعالیت یا فشار.
The capacity to become fatigued.
- NOUN
example
معنی(example):
خستگیپذیری میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
مثال:
Fatiguability can vary from person to person.
معنی(example):
درک خستگیپذیری شما برای مدیریت سلامتتان مهم است.
مثال:
Understanding your fatiguability is important for managing your health.
معنی فارسی کلمه fatiguability
:خستگیپذیری، قابلیت فرد برای احساس خستگی در اثر فعالیت یا فشار.