معنی فارسی fatimid

C1

فاطمی، اشاره به دینی شجره‌ای که به حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام، نسبت داده می‌شود و به سلسله‌ای از خلافت‌ها اشاره دارد که در تاریخ اسلام وجود داشته‌اند.

Referring to the dynasty that claimed descent from Fatimah, the daughter of the Prophet Muhammad, which ruled parts of North Africa and the Middle East.

example
معنی(example):

دولت فاطمی برای نقش خود در تاریخ اولیه اسلامی شناخته شده بود.

مثال:

The Fatimid Caliphate was known for its role in early Islamic history.

معنی(example):

فرهنگ فاطمی به شدت بر منطقه مدیترانه تأثیر گذاشت.

مثال:

Fatimid culture significantly influenced the Mediterranean region.

معنی فارسی کلمه fatimid

: معنی fatimid به فارسی

فاطمی، اشاره به دینی شجره‌ای که به حضرت فاطمه، دختر پیامبر اسلام، نسبت داده می‌شود و به سلسله‌ای از خلافت‌ها اشاره دارد که در تاریخ اسلام وجود داشته‌اند.