معنی فارسی fattable
B1چاقبرگ، ویژگیای که به خاصیت تحمل وزن و دوام یک میز اشاره دارد.
Referring to a table that is capable of holding significant weight and is built for durability.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این میز جدید به طور قابل توجهی چاقبرگ است و میتواند وزن زیادی را تحمل کند.
مثال:
The new table is quite fattable and can hold a lot of weight.
معنی(example):
آنها این میز چاقبرگ را برای دوام و استحکام طراحی کردند.
مثال:
They designed the fattable for durability and strength.
معنی فارسی کلمه fattable
:چاقبرگ، ویژگیای که به خاصیت تحمل وزن و دوام یک میز اشاره دارد.