معنی فارسی fautorship

B1

حمایت یا طرفداری که به یک شخص یا سیاست نسبت داده می‌شود.

The state or quality of being a supporter or advocate.

example
معنی(example):

حمایت او توسط بسیاری شناخته شد.

مثال:

His fautorship was recognized by many.

معنی(example):

او در کمیته حامی شد.

مثال:

She gained fautorship in the committee.

معنی فارسی کلمه fautorship

:

حمایت یا طرفداری که به یک شخص یا سیاست نسبت داده می‌شود.