معنی فارسی feateous

B1

به معنای مربوط به شوق و جشن، معمولاً در زمینه آشپزی یا جشن‌ها.

Pertaining to festivity or joyous occasions, especially in cooking.

example
معنی(example):

او با مهارت‌های آشپزی پیچیده‌اش به نظر جشنواره‌ای می‌آمد.

مثال:

She seemed feateous with her elaborate cooking skills.

معنی(example):

انتخاب‌های جشنواره‌ای دستورپخت همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The feateous choices of recipes impressed everyone.

معنی فارسی کلمه feateous

:

به معنای مربوط به شوق و جشن، معمولاً در زمینه آشپزی یا جشن‌ها.