معنی فارسی featherbone
B1استخوانی از پر، معمولاً برای ساخت اشیاء سبک و زیبا استفاده میشود.
A lightweight material made from bird feathers used in various crafts.
- NOUN
example
معنی(example):
این اثر از استخوان پر درست شده است و بسیار سبک است.
مثال:
The artifact was made from featherbone, making it lightweight.
معنی(example):
استخوان پر اغلب در ساخت جواهرات زیبا استفاده میشود.
مثال:
Featherbone is often used in crafting elegant jewelry.
معنی فارسی کلمه featherbone
:
استخوانی از پر، معمولاً برای ساخت اشیاء سبک و زیبا استفاده میشود.