معنی فارسی feaze
B1تحت تأثیر قرار دادن یا باعث نگرانی شدن.
To disturb or disconcert.
- VERB
example
معنی(example):
اجازه نده که اوضاع تو را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال:
Don't let the situation feaze you.
معنی(example):
او سعی کرد که در طول مصاحبه هیچ چیزی او را تحت تأثیر قرار ندهد.
مثال:
She tried not to let anything feaze her during the interview.
معنی فارسی کلمه feaze
:تحت تأثیر قرار دادن یا باعث نگرانی شدن.