معنی فارسی feculence
B2فِکولنس به مادهای کثیف و ناخالص دلالت دارد که معمولاً در آب یا غذا دیده میشود.
The quality or state of being foul; filth or impurity.
- NOUN
example
معنی(example):
فِکولنس در آب نشان میداد که آن آب برای نوشیدن ایمن نیست.
مثال:
The feculence in the water indicated that it was not safe to drink.
معنی(example):
سطوح بالای فِکولنس میتواند منجر به نگرانیهای زیستمحیطی شود.
مثال:
High levels of feculence can lead to environmental concerns.
معنی فارسی کلمه feculence
:فِکولنس به مادهای کثیف و ناخالص دلالت دارد که معمولاً در آب یا غذا دیده میشود.