معنی فارسی feculency
B2فِکولنس به ویژگی یا حالت کثیف و نامطلوب چیزی اشاره دارد.
The condition of being foul or filthy.
- NOUN
example
معنی(example):
فِکولنس خاک بر رشد گیاهان تأثیر گذاشت.
مثال:
The feculency of the soil affected the growth of the plants.
معنی(example):
فِکولنس بالا در خاک میتواند نشانهای از زهکشی ضعیف باشد.
مثال:
High feculency in soil can indicate poor drainage.
معنی فارسی کلمه feculency
:فِکولنس به ویژگی یا حالت کثیف و نامطلوب چیزی اشاره دارد.