معنی فارسی federalize

B1

فدرالی کردن، به معنای گنجاندن یا تبدیل کردن یک سیستم یا سازمان به ساختار فدرال جایی که اختیارات و منابع بین سطوح مختلف حکومتی تقسیم شود.

To give control of a service or system to a central government from a local or regional authority.

verb
معنی(verb):

To unite into a federation.

معنی(verb):

To bring under federal control.

معنی(verb):

To change (a unitary state) into a federation.

example
معنی(example):

دولت تصمیم گرفت که سیستم آموزشی را فدرالی کند.

مثال:

The government decided to federalize the education system.

معنی(example):

آن‌ها قصد داشتند سیاست‌های بهداشتی را برای هماهنگی بهتر فدرالی کنند.

مثال:

They aimed to federalize the healthcare policies for better coordination.

معنی فارسی کلمه federalize

: معنی federalize به فارسی

فدرالی کردن، به معنای گنجاندن یا تبدیل کردن یک سیستم یا سازمان به ساختار فدرال جایی که اختیارات و منابع بین سطوح مختلف حکومتی تقسیم شود.