معنی فارسی federations
B2فدراسیون‌ها به مجموعه‌ای از گروه‌ها یا سازمان‌ها اطلاق می‌شود که با هم همکاری می‌کنند و به یک هدف مشترک می‌رسند.
A group or union of entities that come together for a common purpose, often forming a structured system of governance.
- noun
Act of joining together into a single political entity.
It is 106 years since federation.
Array of nations or states that are unified under one central authority which is elected by its members.
Any society or organisation formed from separate groups or bodies.
A collection of network or telecommunication providers that offer interoperability.
فدراسیون‌ها برای دستیابی به اهداف مشترک همکاری می‌کنند.
The federations work together for shared goals.
چندین فدراسیون در منطقه وجود دارد که بر مسائل زیست‌محیطی تمرکز دارند.
There are several federations in the region focusing on environmental issues.
معنی فارسی کلمه federations
:
فدراسیون‌ها به مجموعه‌ای از گروه‌ها یا سازمان‌ها اطلاق می‌شود که با هم همکاری می‌کنند و به یک هدف مشترک می‌رسند.
