معنی فارسی feedable

B1

قابل تغذیه، به هر چیزی اطلاق می‌شود که قابلیت خورده شدن یا تغذیه در آن وجود دارد.

Able to be fed, suitable for feeding.

example
معنی(example):

این غذا برای حیوانات خانگی قابل ارائه است.

مثال:

This dish is feedable for pets.

معنی(example):

مواد تشکیل‌دهنده این دستور غذا برای دام‌ها قابل استفاده است.

مثال:

The ingredients in this recipe are feedable to livestock.

معنی فارسی کلمه feedable

:

قابل تغذیه، به هر چیزی اطلاق می‌شود که قابلیت خورده شدن یا تغذیه در آن وجود دارد.