معنی فارسی feel like doing something

B1

احساس تمایل و اشتیاق برای انجام یک کار خاص.

To have the desire or inclination to do something.

example
معنی(example):

احساس می‌کنم امشب برای یک پیاده‌روی بروم.

مثال:

I feel like going for a walk this evening.

معنی(example):

آیا احساس می‌کنی امشب یک فیلم تماشا کنیم؟

مثال:

Do you feel like watching a movie tonight?

معنی فارسی کلمه feel like doing something

: معنی feel like doing something به فارسی

احساس تمایل و اشتیاق برای انجام یک کار خاص.