معنی فارسی feelies

B1

تجربه حسی یا عاطفی که می‌توان آن را حس کرد.

Experiences designed to engage the senses or emotions directly.

example
معنی(example):

فیلم دارای تجربه‌های خاص حسی برای افزایش لذت بود.

مثال:

The movie had special feelies to enhance the experience.

معنی(example):

آنها از حس‌ها برای ایجاد واقعیت مجازی جذاب‌تر استفاده کردند.

مثال:

They used feelies to create a more immersive virtual reality.

معنی فارسی کلمه feelies

:

تجربه حسی یا عاطفی که می‌توان آن را حس کرد.