معنی فارسی feerie
B1حس جادویی و خیالی؛ به نوعی جذابیت یا شگفتی اشاره دارد.
A magical or enchanting quality; often associated with wonder.
- NOUN
example
معنی(example):
داستان پریان حسی از جادو داشت.
مثال:
The fairytale had a sense of feerie about it.
معنی(example):
در اجرا جاذبهای جادویی وجود داشت.
مثال:
There was an enchanting feerie in the performance.
معنی فارسی کلمه feerie
:حس جادویی و خیالی؛ به نوعی جذابیت یا شگفتی اشاره دارد.