معنی فارسی feering
B1ترسیدن، احساس ترس یا اضطراب در برابر یک خطر یا تهدید.
To feel fear or apprehension towards something perceived as dangerous.
- VERB
example
معنی(example):
او در حین پیادهروی در بیرون از باد سرد میترسید.
مثال:
She was feering the cold wind while walking outside.
معنی(example):
ترسیدن از ارتفاعات او را از بالا رفتن از نردبان باز داشت.
مثال:
The feering of heights made him hesitant to climb the ladder.
معنی فارسی کلمه feering
:ترسیدن، احساس ترس یا اضطراب در برابر یک خطر یا تهدید.