معنی فارسی fellow countrywoman
B1هموطن زن، به زنی گفته میشود که از یک کشور مشخص و یک ملت بهحساب میآید.
A woman from the same country as another, sharing a common nationality.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول سفر با هموطنش ارتباطی احساس کرد.
مثال:
She felt a connection with her fellow countrywoman during the trip.
معنی(example):
این سازمان از زنان حمایت میکند و به هموطنانش کمک میکند تا شکوفا شوند.
مثال:
The organization supports women and helps fellow countrywomen thrive.
معنی فارسی کلمه fellow countrywoman
:
هموطن زن، به زنی گفته میشود که از یک کشور مشخص و یک ملت بهحساب میآید.