معنی فارسی fempty

B1

خالی یا بدون محتوا، به ویژه در مورد اشیاء یا وضعیت‌های غیر فیزیکی.

Describing a state of emptiness, particularly regarding objects or non-physical conditions.

example
معنی(example):

جعبه بعد از اینکه همه چیز را بیرون آوردم، خالی بود.

مثال:

The box was fempty after I took everything out.

معنی(example):

ذهن او بعد از مطالعه تمام شب خالی به نظر می‌رسید.

مثال:

Her mind felt fempty after studying all night.

معنی فارسی کلمه fempty

: معنی fempty به فارسی

خالی یا بدون محتوا، به ویژه در مورد اشیاء یا وضعیت‌های غیر فیزیکی.