معنی فارسی feracities

C2

جمع باروری، اشاره به توانایی تولید به طور فراوان در مکان‌های مختلف.

Plural form of feracity; various capacities to produce abundantly.

example
معنی(example):

باروری‌های متفاوت خاک‌ها به طور گسترده‌ای متفاوت است.

مثال:

The feracities of different soils vary widely.

معنی(example):

ما باروری‌های نواحی مختلف را مطالعه کردیم.

مثال:

We studied the feracities of various regions.

معنی فارسی کلمه feracities

: معنی feracities به فارسی

جمع باروری، اشاره به توانایی تولید به طور فراوان در مکان‌های مختلف.