معنی فارسی ferlie

B2

فرلی، به معنی شگفتی یا منظره‌ای دارای جاذبه خاص.

A remarkable or wonderful sight, often of natural origin.

example
معنی(example):

آنها به این منظره فرلی از طبیعت گفتند.

مثال:

They called the sight a ferlie of nature.

معنی(example):

تجربه فرلی شادی را به قلب او آورد.

مثال:

Experiencing the ferlie brought joy to her heart.

معنی فارسی کلمه ferlie

: معنی ferlie به فارسی

فرلی، به معنی شگفتی یا منظره‌ای دارای جاذبه خاص.