معنی فارسی ferris

B1

نوعی وسیله تفریحی بزرگ که افراد را در سبدهای گردان به بالا می‌برد.

A large amusement ride consisting of a rotating wheel with passenger cabins.

example
معنی(example):

چرخ و فلک یکی از جاذبه‌های محبوب در نمایشگاه‌ها است.

مثال:

The Ferris wheel is a popular attraction at fairs.

معنی(example):

ما بر روی چرخ و فلک سوار شدیم تا از نمای بالا لذت ببریم.

مثال:

We rode the Ferris wheel to enjoy the view from above.

معنی فارسی کلمه ferris

: معنی ferris به فارسی

نوعی وسیله تفریحی بزرگ که افراد را در سبدهای گردان به بالا می‌برد.