معنی فارسی ferryage

B2

فریج هزینه‌ای است که برای عبور از یک مسیر آبی و استفاده از قایق یا کشتی پرداخت می‌شود.

The charge or cost associated with the transportation of people or goods by ferry.

example
معنی(example):

هزینه ی فریج در بلیط گنجانده شده بود.

مثال:

The ferryage cost was included in the ticket.

معنی(example):

او هزینه ی فریج برای حمل و نقل کالاها در سراسر رودخانه را محاسبه کرد.

مثال:

He calculated the ferryage for transporting goods across the river.

معنی فارسی کلمه ferryage

: معنی ferryage به فارسی

فریج هزینه‌ای است که برای عبور از یک مسیر آبی و استفاده از قایق یا کشتی پرداخت می‌شود.