معنی فارسی fertilely

B1

به‌طور حاصلخیز، به معنای توانایی تولید زیاد.

In a manner that is productive and fruitful.

example
معنی(example):

زمین به‌طور حاصلخیز انواع میوه‌ها را تولید کرد.

مثال:

The land fertilly produced a variety of fruits.

معنی(example):

او به‌طور فعالی به موفقیت گروه کمک کرد.

مثال:

She fertilely contributed to the group's success.

معنی فارسی کلمه fertilely

: معنی fertilely به فارسی

به‌طور حاصلخیز، به معنای توانایی تولید زیاد.