معنی فارسی fervence

B2

شوق و هیجانی که هنگام بیان احساسات عمیق نشان داده می‌شود.

Intense and passionate expression of feelings or beliefs.

example
معنی(example):

شوق دعاهای آن‌ها توسط همه احساس شد.

مثال:

The fervence of their prayers was felt by all.

معنی(example):

او در طول سخنرانی‌اش با شوق صحبت کرد.

مثال:

She spoke with fervence during her speech.

معنی فارسی کلمه fervence

: معنی fervence به فارسی

شوق و هیجانی که هنگام بیان احساسات عمیق نشان داده می‌شود.