معنی فارسی fess
B2 /fɛs/به معنای اعتراف کردن یا بیان چیزی صادقانه.
To confess or admit something, typically a mistake or guilt.
- verb
verb
معنی(verb):
To confess; to admit.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که درباره اشتباهش اعتراف کند.
مثال:
He decided to fess up about his mistake.
معنی(example):
همیشه بهتر است که اعتراف کنید تا اینکه دروغ بگویید.
مثال:
It's always best to fess rather than lie.
معنی فارسی کلمه fess
:
به معنای اعتراف کردن یا بیان چیزی صادقانه.