معنی فارسی festine
B1صفة، به معنای مرتبط با شتاب یا سریع.
Related to or characterized by haste.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هواى شتابان اتاق را از هیجان پر کرد.
مثال:
The festine air filled the room with excitement.
معنی(example):
او حضور شتابانی را در میان همتایانش احساس کرد.
مثال:
She felt a festine presence among her peers.
معنی فارسی کلمه festine
:
صفة، به معنای مرتبط با شتاب یا سریع.